
ما برای شئون مختلف زندگی خود، آرزوها داریم که چنین و چنان شود. مثلاً هیچوقت بیمار نشویم، همیشه اوضاع مادیمان خوب باشد، در درس و کار موفق باشیم، برای همسر و فرزندانمان مشکلی پیش نیاید و... .
البته اینها بد نیست و فطرت انسان در همهچیز کمال میطلبد. اما وقتی به آرزو تبدیل شد، فکر و همّت ما به آن تعلق میگیرد و ما را از عالم توحید دور میکند.
برای همین هروقت میخواهیم کاری انجام دهیم، بیش از آنکه دنبال خواست خدا باشیم، به نتیجهٔ کارمان فکر میکنیم که چقدر موافق آرزوهایمان است و چقدر برخلاف آنها.
وقتی ذهنمان پر از این حساب و کتابها شد، دیگر یکدل نیستیم و اگرچه رضای خدا هم گوشهٔ ذهنمان هست، کلی معیار سود و زیان دیگر نیز داریم که باید آنها را کم و زیاد کنیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم.
درصورتیکه اگر همّ واحد داشتیم، فقط یک معیار برای بررسی میماند و به راحتی تشخیص میدادیم خواست خداست، یا هوای نفس خودمان.
نظرات کاربران